کتاب و مجله

نوشته‌هایی درباره‌ی مجله و کتاب

کتاب و مجله

نوشته‌هایی درباره‌ی مجله و کتاب

۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

این مطلبی است که در مجله‌ی آمریکن‌کانزرویتیو کار شده. این مجله را در مهرنامه معرفی کرده بود و من از معرفی‌اش خیلی خوشم آمد. اصل مطلب زیر را در این لینک http://www.theamericanconservative.com/the-dual-crisis/  می‌توانید بخوانید.


با اینکه این دو بحران با هم فرق دارند، با این حال فقط یک دولت آمریکا وجود دارد که باید از پس این دو بحران بربیاید، امًا دولت آمریکا در این دو بحران خیلی ضعیف عمل می‌کند. اسرائیل چند روزی نفس راحتی کشید چون (گویا) جدائی‌طلبان اوکراین یک هواپیمای غیرنظامی را در آنجا ساقط کردند: برای چند روز توجه جهان کاملاً منحرف شد.  حمله به هواپیما مطمئناً اتفاقی بوده است: شورشیان اوکراین پیش از این هواپیمای حامل تجهیزات نظامی دولت کیف را ساقط کرده بودند، و هیچ دلیل قانع‌کننده‌ای برای حمله به هواپیمای حامل غیرنظامیان مالزیایی ندارند. کشتن 300 آدم غیرجنگی اگرچه بی‌پیشینه نیست، وحشتناک هست؛ آخرین باری که تراژدی‌ای در چنین سطح اتفاق افتاد وقتی بود که ناو یو‌اس‌اس وینسنس در سال 1988 هواپیمای ایرانی را با هواپیماهای جنگی اشتباه گرفت و آن را در خلیج فارس سرنگون کرد.

ولادیمیر پوتین ،که دولتش شورشیان را به موشک‌های ضدهوایی مجهز کرده است، باید این اشتباه را بپذیرد و تأسفش را ابراز کند. با این حال علت اصلی بحران اوکراین همان چیزی است که پیش از سقوط هواپیمای MA-17 بود: اقدام تهاجمی غربی‌ها برای الحاق اوکراین به قلمروی غرب، که قرار بود اوج آن پیوستن اوکراین به اتحاد ناتو باشد. این غرب بود که کودتا را تشویق و ترغیب کرد؛ کودتایی که شعله‌ی جنگ داخلی را در اوکراین روشن کرد. حتّی هوشیارترین رسانه‌ها نیز این مسأله را نادیده گرفتند یا متوجهش نشدند: شاید تنها نویسنده در رسانه‌های آمریکایی یا اروپایی که سخت تلاش کرد تا این موضوع را در اذهان عمومی زنده نگه دارد جناب آقای پیتر هیچنس بود. ستون ثابت و وبلاگ او در  Mail Online یک از معدود آوردگاه‌هایی در رسانه‌های بزرگ است که تلاش می‌کنند این بحران را از نظر تاریخی به فهم درآورند.

به نظر می‌رسد این دو بحران اوباما را تحت فشار قرار داده است. روز دوشنبه او علناً برای ولادیمیر پوتین شاخ و شانه کشید که باید شورشیان اوکراینی را مجبور کند تا به کارشناسان سقوط اجازه‌ی دسترسی آزاد به منطقه را بدهند (که البته شکی نیست که باید این کار را بکنند). در همان حال کاخ سفید استارت تحریم‌های جدید علیه روسیه را زد؛ روسیه‌ای که گناه بزرگش اقداماتی است که جهت جلوگیری از تبدیل اوکراین به برج دیده‌بانی ناتو انجام داده است (اگر بیست سال دیگر، چین از کودتایی ضد آمریکایی در مکزیک حمایت بکند، آن وقت شاید بریگاد ضد پوتین بتواند کمی با او همذات‌پنداری کند.) چیزی که در بیانیه‌ی اوباما بیش از همه اعصاب‌خردکن است لحن ارباب‌وار اوست. امّا آنچه که در این بیانیه به طور ضمنی مفروض دانسته شده، که مسکو مسئولیت مستقیم این حادثه را بر عهده دارد و باید بابت هرآنچه که شورشیان اوکراین با سلاح‌های تامین‌‌شده از سوی روسیه انجام می‌دهند مجازات شود، ارزش موشکافی را دارد.

اگر مسکو از این بابت مسئول است، آن وقت آمریکا بابت تلفاتی که اسرائیل در غزه به بار می‌آورد، از جمله صدها غیرنظامی بی‌گناه که بسیاری از آن‌ها کودک هستند، چقدر مسئول است؟ برخلاف شورشیان اوکراین، اسرائیلی‌ها کاملاً آموزش‌دیده‌اند و دقیقاً می‌دانند که چه کار می‌کنند. آیا سناتورهایی که در حمایت از اسرائیل به اتفاق آراء مصوبه تصویب می‌کنند (100 رای به صفر رای، عین کره‌ی شمالی!) مسئولیت کارهای اسرائیل را بر عهده دارند؟

جان کری چقدر مسئولیت دارد؟ او جمله‌ای گفت که در جدول جملات بی‌معنایی که وزرای خارجه‌ی آمریکا در طول تاریخ بیان کرده‌اند به احتمال زیاد در صدر قرار می‌گیرد: حماس «اسرائیل را در محاصره گرفته است». فکر می‌کنید جان کری در مورد محدودیت‌هایی که اسرائیل «در مواقع عادی» بر غزه تحمیل می‌کند چیزی می‌داند؟ اسرائیل جمعیت غزه را کنترل می‌کند: آن‌ها تصمیم می‌گیرند که چه کسی وارد شود و چه کسی خارج شود. اسرائیل است که تصمیم می‌گیرد آیا اهالی غزه می‌توانند قطعات یدکی برای تجهیزات تصفیه‌ی آب را وارد کنند یا نه. اسرائیل است که تصمیم می‌گیرد آیا اهالی غزه می‌توانند فرودگاه بسازند، یا اهالی غزه می‌توانند برای رفتن به دانشگاه از آنجا خارج شوند یا نه. اسرائیل است که تصمیم می‌گیرد که آیا ماهی‌گیران غزه می‌توانند در دریا ماهی بگیرند یا نه. و حالا، راهبر دیپلماسی آمریکا، با قیافه‌ای جدی، اعلام می‌کند که اسرائیل تحت محاصره‌ی حماس است. آیا کری درک می‌کند که خواسته‌های رسمی حماس برای آتش‌بس، که البته رسانه‌های آمریکا هیچ وقت هیچ ذکری از آن به میان نیاوردند، تقریباً همه به برداشتن محاصره‌ی غزه اختصاص دارد؟

با این حال هنوز می‌توانیم سوسوی تلاش‌هایی را ببینیم که برای خروج از زندان رسانه‌های آمریکایی انجام می‌شود. آیپک ظاهراً می‌تواند بر گفته‌های جان کری، بر گفته‌های اوباما، و بر گفته‌های 100 سناتور درباره‌ی خاورمیانه اثر بگذارد. امّا قطره قطره، نشانه‌هایی از ته‌مانده‌ی حرفه‌ای‌گری در رسانه‌های آمریکا در حال تراوش است.  ولف بلیتزر در سی‌ان‌ان زمان زیادی را صرف مصاحبه با تحلیل‌گران دفاعی اسرائیل می‌کند، امّا چیزی وجود دارد که او را مجبور می‌کند تا محترمانه به صحبت‌های مصطفی برغوثی نماینده‌ی پارلمان فلسطین نیز گوش دهد. هنان اشروی در ای‌بی‌سی ظاهر می‌شود. این اتفاق نمی‌توانست بیفتد اگر موج بیزاری یهودیان آمریکا از رفتار اسرائیل نبود. این بیزاری ما را دعوت می‌کند به نگاهی عمیق‌تر به ابعاد اخلاقی سیاست‌های اسرائیل، و شاید این دعوت را هیچ صدای غیریهودی‌ای نمی‌توانست به این صورت انجام دهد. وقتی نویسنده‌ی برجسته‌ای همچون نائومی ولف در صفحه‌ی فیسبوکش چنین می‌نویسد:

«تمام قوانین جنگی و تمام قوانین بین‌المللی در این حملات به غیرنظامیان غزه دارد زیر پا گذاشته می‌شود. من در کنار مردم غزه می‌ایستم، دقیقاً به این خاطر که اگر مردم بیشتری در کنار یهودیان در آلمان ایستاده بودند شاید اوضاع به گونه‌ی دیگری رقم می‌خورد. من در کنار مردم غزه می‌ایستم به این خاطر که هیچ کس در کنار ما نایستاد.»

آن وقت است که هجوم اسرائیل در جایگاه درست خودش قرار می‌گیرد.

بدیهی است که سازمان‌های رسانه‌ای بزرگ‌تر تا این حد جلو نرفته‌اند. امًا داشتن چند گزارشگر در غزه در طول تاخت و تاز اسرائیل، این جنگ را از جنگ‌های قبلی متمایز ساخته است. وقتی یکی از خبرنگاران سی‌ان‌ان می‌تواند واکنش غریزی‌اش را توئیت کند، هنگامی که اسرائیلی‌ها را می‌بیند که در آمفی‌تئاتری موقتی گرد هم آمده‌اند تا برای حملات هوایی به فلسطینیان بی‌دفاع هلهله کنند، یعنی که تغییری از زمین تا آسمان در آگاهی مردم اتفاق افتاده است. شاید آیپک هنوز بر کاپیتول‌هیل [محل کنگره‌ی آمریکا] تسلط داشته باشد و ترس در دل بخش‌های اجرایی بیندازد امّا نمی‌تواند تا ابد چشم و گوش آمریکاییان را بر روی وقایع خاورمیانه ببندد. همین الان هم فاصله‌ی زیادی بین نظرات جامعه‌ی آمریکا و نوکران لابی‌ها در کاپیتول‌هیل وجود دارد. به نظر می‌رسد این امر حتمی است که روزی دولت آمریکا بازتاب‌دهنده‌ی این واقعیات خواهد بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۳ ، ۲۲:۴۵
طاها ربانی