این کتاب به تاریخچهی رقابتهای روسیه و بریتانیا در منطقهی آسیای مرکزی میپردازد. بریتانیاییها که هند را در تصرف خود داشتند دائماً در ترس از رقیب کشورگشای خود بودند که مبادا از طریق گردنههای افغانستان و هیمالیا به مناطق تحت تسلط آنها نفوذ و حمله کنند. طبق گفتهی کتاب، «روسها در طول چهار قرن مدام قلمرو خود را به مقیاس ۵۵ میل مربع [احتمالاً مایلمربع. هر مایل برابر با ۱/۶ کیلومتر] در روز، یعنی حدود ۲۰۰۰۰ میل مربع در سال، گسترش داده بودند. در آغاز قرن نوزدهم مسافتی متجاوز از ۲۰۰۰ میل دو امپراتوری بریتانیا و روسیه را در آسیا از هم جدا میکرد. در پایان قرن، این مسافت به کمتر از چندصد میل، و در قسمتهایی از نایحه ی پامیر به کمتر از ۲۰ میل کاهش یافته بود.» شاید اکنون که چندین کشور میان روسیه و هند فاصله است، برای ما سخت باشد درک خطر روسیه برای هند بریتانیا، اما باید بدانیم که منطقهی ترکستان چین، که اکنون به آن استان زینجیانگ میگویند، و تبت چین، که بیابانی بیآبوعلف و مرتفع است، در آن زمان اسماً تحت حکومت چین بوده، اما تقریباً خودمختار بودهاند و چین بهخاطر ضعف ناشی از تهدیدات اروپاییها نسبت به پکن و احتمالاً بهدلیل ارزش نهچندان زیاد این قلمروها تا مدتها در آنجا اعمال حاکمیت نمیکرده. در یکی از قسمتهای جالب کتاب، نویسنده میگوید که وقتی حاکم ترکستان در مقابل حکومت مرکزی چین ایستاد، چینیها لشکری به آنجا فرستادند، اما این لشکر چنان کند حرکت میکرد که خوراک خود را خودش میکاشت و بعد از چهار سال به مقصد رسید. البته، دروازهی هند افغانستان بوده نه چین.
افغانستان، طبق تصویری که
کتاب ارائه میده، هرچند سرزمین یکپارچهای بوده، به این معنا که ایدهای
بهنام افغانستان وجود داشته، اما همیشه حاکم کابل نمیتوانسته بر کل
سرزمین اعمال قدرت کنه.
از سوی دیگر، شهرهای آسیای مرکزی، از جمله
خیوه، سمرقند و بخارا، که برعکس افغانستان دولتشهر بودهاند، کمکم و با
سختی زیاد به زیر اقتدار تزار درمیآیند. یکی از داستانهای شکست روسها
مربوط به اولین تلاش آنها برای برقراری ارتباط با حاکم خیوه است که حاکم
خیوه با نیرنگ همهی فرستادگان را می کشه و باعث میشه تا دهها سال روسها
به آن سمت حرکت نکنند. یکی از موانع بزرگ ارتباطی وجود کویر قراقوم در حد
فاصل دریای خزر و شهرهای اصلی آسیای میانه بوده است [با قراقروم پاکستان
اشتباه نشود.] برای ما که دریای خزر را با آبوهوای مازندران و گلستان و
گیلان بهیاد میآوریم، وجود بیابانی شنی در مناطق شرقی دریای خزر عجیب
است، بهخصوص که تصویری که از ترکمنستان امروزی در ذهن ما است با شهرهای
سرسبزی مثل عشقآباد گره خورده، اما طبق گفتهی ویکیپدیا، ۸۰درصد از مساحت
ترکمنستان را این بیابان تشکیل میدهد. بیآبوعلفی این کویر را وجود
ترکمنهای مهاجم و بردهفروش خطرناکتر میکرده است. بااینحال، روسها از
مسیر دیگری، از مسیر دریاچهی آرال و رودخانهی جیحون، خود را به آسیای
مرکزی میرسانند و سه شهر پیشگفته را به تصرف خود درمیآورند. البته
فرآیند این فتوحات در کتاب بهتفصیل شرح داده شده و من کل کتاب را خلاصه
میگویم. روسها سرانجام با به زیر یوغ آوردن ترکمنها از بندر کراسنوودستک
در شرق خزر و از طریق کویر قراقوم راهآهنی میکشند که تا نزدیکی
افغانستان میرسد، افغانستانی که دروازهی هند بوده است و همهی فاتحان از
گردنههای این کشور به هند حملهور میشدهاند.
امیدوارم بعداً ادامهاش را هم بنویسم.