پاکستانِ نشر ققنوس
با وجود تمام انتقاداتی که در ادامه به این کتاب خواهم کرد، امّا به شما توصیه میکنم این کتاب را بخرید. چون در این بیخیالیای که ما نسبت به همسایگانمان داریم این کتاب حکم لنگه کفشی در بیابان را دارد. به این راحتیها نمیشود کتابی پیدا کرد که هدفش شناساندن این کشور همسایه باشد. به لطف این کتاب، من تعداد ایالات پاکستان را فهمدیم؛ 4 تا: پنجاب و سند و بلوچستان و ایالت سرحدی شمالغرب و چند منطقهی دیگر مثل کشمیر و یک منطقهی قبیلهای نیمهخودمختار. شهرهای مهم این کشور را شناختم: اسلامآباد و لاهور و پیشاور و کراچی و کویته (که مترجم آن را کوئتا ترجمه کرده است؛ با این حال در نقشهای که در کتاب آمده کویته نوشتهاند) و ...
*
حالا که میخواهم بد این کتاب را بگم قبلش یک کمی تعریف این مجموعه کتابها را بکنم.
مجموعه کتابهای تاریخ جهان و ملل امروز، که نشر ققنوس منتشر میکند، به چند دلیل کتابهای بسیار خوبی هستند. اول این که به صورت فشرده، اطلاعات زیادی راجع به موضوع کتاب در اختیار خواننده میگذارند؛ دیگر این که موضوع کتابها متنوع است و این، دست مصرفکننده را در انتخاب باز میگذارد. سوم این که چاپ این دو مجموعه بسیار عالی کار شده. جلد سختشان خیلی جذاب است. کاغذها را به هم دوختهاند و کتاب از هم درنمیرود. و علیرغم این کیفیت، قیمتشان هم نسبتاً مناسب است، البته اگر مثل من چاپهای سه-چهار سال پیششان را بتوانید گیر بیاورید.
امّا آن چیزهایی که نقطهی قوت این مجموعه هستند از یک نظر دیگر، نقطه ضعف
آنها هم محسوب میشوند. کتاب میخواهد به صورت فشرده اطلاعات زیادی را به مخاطب
بدهد امّا این کار باعث میشود که هیچ کدام از اطلاعاتش عمق نداشته باشد. خواننده
زیر بمباران اطلاعات میرود امّا چیز زیادی دستش را نمیگیرد.
و امّا انتقاد از این کتاب.
به نظر نمیرسد نویسنده آشنایی عمیقی با پاکستان داشته باشد. نظراتش شبیه یک متخصص نیست؛ بیشتر شبیه نظرات مورد پسند عوام غربی است و از قبل جهتگیریاش مشخص است. برچسبهای از پیش تعیین شده و پاپیولاری مثل «مسلمانان افراطی» یا این نظرِ مثلاً بیطرفانه و صلحجویانه که اسلام دین خوبی است و مایهی همبستگی مردم پاکستان است و ...
از این دست نظرات عوامانه یکیش این است که پرویز مشرف را، که خیلی ازش تعریف میکند، مسلمان میانهرو مینامد، چون آبجو میخورد و در خانهاش سگ دارد!
کتاب هم بیشتر به نظر میرسد که با دیگاه توریستمحور چاپ شده باشد. البته نه این که به قصد جذب توریستها چاپ شده باشد، که انقدر بد پاکستان را میگوید که آدم جرأت نمیکند پایش را آن طرفها بگذارد، امّا نگاه، نگاه توریستی است. توریستی که مهمترین مسألهاش عرقخوری است و ذهنش تماماً درگیر این که کجا زنها لباس بیشتری میپوشند و کجا کمتر. از یک جمعیت دوهزار نفری کافران پاکستان و ظلمی که بر آنها رفته میگوید امّا هیچ از شیعیان نمیگوید. از دولت میگوید امّا از قوهی قضائیهای که به نظر میرسد قدرت زیادی دارد نمیگوید. از انگلستان میگوید امّا نه از ظلم و جوری که بر مردم هندوستان روا داشتهاند. انگلستان انگار که قدرت خیرخواهی بوده، یا نهایتاً قدرت تاجرمسلکی بوده، که در میان دعوای هند و پاکستان فقط به خیر دو طرف فکر میکرده است. هیچ از مبارزهای که ملّت هندوستان و پاکستان برای رهایی از یوغ انگلستان داشتهاند نمیگوید. از کشتاری که انگلستان مثلاً در قضیهی کشتار آمریتسار[1] کرده نمیگوید، امّا از دعوای هندو و مسلمان زیاد میگوید.
البته شاید انتظار زیادی باشد که در یک کتاب به این حجم و با این هدف گسترده به همهی این مطالب پرداخت امّا رویکرد نویسنده هم به چنین مسیری نمیرسد. همین مطالب که او دربارهی جمعیت دو هزار نفری کافران حرف میزند امّا از شیعه و سنی هیچ نمیگوید خودش گواهی بر این رویکرد است.
[1] «کشتار آمریتسار Amritsar Massacre یکی از فجایع ننگین انگلیسیها در هند، در شهر آمریتسار در شمال غربی پنجاب که به فرمان دایر ژنرال انگلیسی، سربازان به روی جمعیتی در حدود پنجهزار نفر که در یکی از باغهای ملی برای شرکت در مراسم دینی جمع شده بودند، آتش مسلسل گشوند، و 400 نفر را مقتول و 1200 نفر را مجروح ساختند. امروزه اغلب مورخین معتقدند که جنایت ژنرال دایر در بیرون راندن نهایی انگلیسیها از هند تأثیر مهمی داشته است. (به اختصار از دایرةالمعارف فارسی).» پانویس صفحهی 112؛ اندیشهی سیاسی در اسلام معاصر؛ نوشتهی حمید عنایت؛ ترجمهی بهاءالدین خرمشاهی؛ انتشارات خوارزمی؛ چاپ اول دی 1362؛ چاپ ششم مهر 1392؛ قیمت 17000 تومان
"نگویید رمضان بلکه بگویید ماه رمضان چرا که رمضان نام خداوند است"
ماه رضان بر شما عاشقان مبارک
به روزیم و منتظر نظرات زیبای شما هستیم...
التماس دعا
یا علی مدد