دربارهی چند مجلهی نیمهخوانده
این چند وقت مجلات مختلفی خریدهام یا به دستم رسیده. هیچ کدام را عمیق نخوندم؛ بیشتر به این خاطر خریدمشان که بدونم چی هستن. با این حال از خرید (و از هدیه گرفتنِ) هیچ کدامشان پشیمان نیستم. تمام این مجلات پر از محتوا هستند و هر کدام تیمی در پشت سر دارند که برای تولیدشان زحمت زیادی میکشند؛ با این حال لزوماً جوابگوی هر نوع مخاطبی نیستند (هر چند که همهی آنها مجلاتی فرهنگی هستند و قاعدتاً من که دنبال مجلات فرهنگی هستم باید از تمام آنها لذت ببرم، که البته میبرم ولی به هر حال ظرفیت این همه مطلب را ندارم. شاید بگویید که خوب نخر! حرف خوبی است منتهی در عمل به درد نمیخورد. آدمیزاد باید با پول و وقتش یک کاری بکنه. این هم نوعی تفریحه که شاید برای خیلیها جذاب نباشه و به جایش ترجیح بدهند پای تلویزیون بشینند یا بروند خیابانگردی یا کافهنشینی. امّا به نظر من کتاب و مجله خریدن تفریح خیلی فرهیختانهای (!) است و من امیدوارم که روزی جزو فرهیختگان بشوم.)
بگذریم. قصدم از این پست این بود که دربارهی هر کدام از این مجلات چند جملهای بنویسم.
زندهرود
فکر میکنم احمد اخوت همهکارهی این فصلنامه است و این مجله تنها به پشتیبانی او درمیآید (-احمد اخوت را میشناسی؟ -نه! فقط میدونم مترجمه -اسم مدیر مسئول زندهرود چی بود؟ -حسامالدین نبوینژاد -پس چرا میگی همهکارهاش احمد اخوته؟ -نمیدونم. فکر کنم به گوشم خورده).
از اسم مجله هم پیداست که مال اصفهانه (البته هنوز. تا چند سال دیگه همه از یادشون میره که زندهرود چی بوده). نمیدونم به جز اصفهان، و تهران - که مرکز همه چیز، از جمله فرهنگ است – به جای دیگهای هم این مجله میرسد یا نه.
در صفحهی عنوانش دنبال آدرسش گشتم که ببینم کجای اصفهانه اما فقط شمارهی صندوق پستی داشت.
با نحوهی درآوردن مجلات آشنا نیستم و نمیدونم میشه بدون یک مکان و چند کارمند ثابت، مجله چاپ کرد یا نه، ولی به نظر نمیرسه که تحریریهی ثابتی داشته باشند (نوشته زیر نظر شورای نویسندگان؛ این یعنی تحریریه ندارند؟ اصلاً تحریریه چیه؟)
بخش ویژهی این شماره یادداشتنویسی روزانه است. نوشتههای جالبی هم در این زمینه ترجمه کردهاند. چیزی که از این نوشتهها فهمیدم اینه که یادداشتنویسی روزانه فقط برای من سخت نیست؛ حتی برای نویسندههای حرفهای هم کار سختی است. سخت و بیمعنی: چون باید خودشان را مجبور کنند که دربارهی همهی چیزهای بیاهمیت و روزمرهای که از فرط تکراری بودن کسی متوجهش هم نمیشود بنویسند. با خوندن این مطالب دیگه احساس گناه نمیکنم از اینکه چند باری تلاش کردم یادداشت روزانه بنویسم و موفق نبودم.
زندهرود؛ فصلنامهی فرهنگ، ادب و تاریخ؛ شمارهی 58 (پاییز و زمستان 92)؛ تاریخ انتشار: بهار 93؛ 212 صفحه؛ قیمت 5000 تومان
سه تا مجلهی دیگه هم هست که میخوام در موردشان بنویسم، اما بماند برای پست بعد. بخارایی که ویژهنامهی جمال میرصادقی است، نگاه نویی که مصاحبهای با محلوجی، وزیر صنعت و معدن دولت هاشمی کرده، و جهان کتاب که مقالهای از یکی از آشنایان در معرفی یک کتابِ تازهچاپ داره.
از آشنایی باهاتون خرسندم ♥
خوشحال میشم وبلاگ منو با عنوان "حسش هست، خوبم هست" لینک کنید و با هم تبادل داشته باشیم ♥
www.hesss.blog.ir
شاد باشی عزیز ♥