دربارهی شورش هندوستان در سال 1857
تکه متن پایین دربارهی شورش سال 1857 میلادی در هندوستان است که سرانجام شکست خورد. کتابی که ازش نقل کردهام، اینطور که از مقدمهها فهمیدم، زمان ناصرالدینشاه ترجمه شده است. مقدمهها، بهخصوص مقدمهی ایرج افشار، از تلاش ناصرالدینشاه برای آگاهی بر اوضاع دنیا میگوید و میگوید که بسیاری از کتابها به دستور خود او ترجمه میشده است و دلیلش هم علاقهی او به آگاهی از نحوهی تدبیر امور در دیگر کشورها بوده.
من خیلی به تخریبهایی که از دورهی قاجار میشه بدگمانم. البته شاهان قاجار شاهان مدرنی نبودهاند و با پادشاهان برجستهی تاریخ ایران هم شاید قابل مقایسه نباشند، ولی پادشاهان برجستهی تاریخ ایران هم با دیگر پادشاهانِ حتی سلسلههای خودشان هم قابل قیاس نیستند. اگر اروپا تغییر نکرده بود، ایران چنین در دورهی قاجار به تنگنا نمیافتاد، و بااینحال، ایران مثل هندوستان تحت استعمار مستقیم نیفتاد و مثل عثمانی به چندین کشور با هویتهای جدید و عجیب تبدیل نشد.
بههرحال، متن زیر را برای این انتخاب کردم که استعمارگران دوست دارند مردم مستعمره را بیفرهنگ و عقبمانده نشان بدهند، کاری که الان هم میکنند و بیشرمانه جدالهای عراق را نه ناشی از دخالتهای خودشان که ناشی از اختلافات مردم یا دیدگاههای تندروانهی گروههای اسلامگرا بیان میکنند.
باید با استعمار جنگید و هیچ به رسانههاشون اعتماد نکرد.
«پس تمام دستهجات یاغیان به سمت دهلی روانه میشدند و آن شهر را مانند میعادگاه برای خود قرار داده بودند. اما چیزی که اسباب حیرت است آنکه قوانین انتظام عسکریه را در کمال خوبی نگاه میداشتند و با کمال نظم و ترتیب پیش میرفتند و از امکنهای که عبور میکردند به مردم تعدی نمینمودند و به نهب و غارت نمیپرداختند، فقط به قدر معاش از آنها آذوقه میگرفتند. یک فوجی از افواج یاغیان دستاندازی به خزانهی عسکریه ننمود و مواجب سربازان مانند سابق داده میشد و صندوقهای پولی که از هر طرف بهدست jمیآوردند بدون کم و کسر به شهر دهلی میرساندند.»
شورش هندوستان، ترجمهی اوانس ماسئیان، با مقدمه، تصحیح و توضیحات صفاءالدین تبرائیان، با مقدمهی ایرج افشار، نشر نیلوفر، تابستان 1372.