کتاب و مجله

نوشته‌هایی درباره‌ی مجله و کتاب

کتاب و مجله

نوشته‌هایی درباره‌ی مجله و کتاب

باقر پرهام و ترجمه‌هاش، کتاب دوم

يكشنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۹، ۰۴:۱۴ ب.ظ
خاک بر سر باقر پرهام با این ترجمه‌اش. این دومین کتابی است که با ترجمه‌ی او می‌خونم و هنوز چندان پیش‌نرفته رهاش می‌کنم. سر و ته پاراگراف‌های ترجمه‌ی او با هم نمی‌خونه.
خدا را شکر که این کتاب انگلیسی بود و می‌تونستم با متن اصلی تطبیق بدم. قبلاً نمونه‌ای از کتاب مراحل اساسی سیر اندیشه در جامعه‌شناسی از رمون آرون را در وبلاگم آورده بودم و نشون داده بودم که چه ترجمه‌ی افتضاحی است، ولی چون متن اصلی به فرانسه بود نمی‌تونستم با متن تطبیقش بدم. اما این کتاب را می‌شود با متن اصلی مقایسه کنم. فقط یک نمونه می‌آرم تا مغشوش‌بودن ذهن مترجم را متوجه شوید، چون هرچقدر هم آدم مترجم بدی باشد، باید متوجه اختلاف ابتدا و انتهای پاراگراف بشود.
پاراگراف اصلی این است:

 

The historicist argument has a certain plausibility which can easily be accounted for by the preponderance of dogmatism in the past. We are not permitted to forget Voltaire's complaint: "nous avons des bacheliers qui savent tout ce que ces grands hommes ignoraient." Apart from this, many thinkers of the first rank have propounded all-comprehensive doctrines which they regarded as final in all important respects—doctrines which invariably have proved to be in need of radical revision. We ought therefore to welcome historicism as an ally in our fight against dogmatism. But dogmatism—or the inclination "to identify the goal of our thinking with the point at which we have become tired of thinking" — is so natural to man that it is not likely to be a preserve of the past.

 

ترجمه‌ی باقر پرهام اینه
«در برهان تاریخ‌گرایان البته جاذبه‌ای فریبنده هست و همین جاذبه است که پیشرفت دگماتیسم را در گذشته توجیه می‌کند. کنایه‌ی ولتر را فراموش نکنیم که می‌گفت: «دیپلمه‌های امروزی ما معلوماتی دارند که آن مردان بزرگ گذشته نداشتند.» از این که بگذریم، بسیاری از متفکران برجسته به نظریه‌های جامع فراگیری رسیده‌اند که به نظر آنان می‌بایست به مهم‌ترین مسایل موجود پاسخی قطعی بدهد: ولی حتی یکی از آن‌ها هم نیست که به تجدیدنظری اساسی تن درنداده باشد. پس لازم است از تاریخ‌گرایی به عنوان متحد و همدست در مبارزه بر ضد دگماتیسم استقبال کنیم. دگماتیسم -یا علاقه‌ی ما به «یکی‌کردن هدف اندیشه‌ی ما با همان نقطه‌ای که اندیشه در آن بازایستاده و از اندیشیدن خسته شده است»- به‌حدی طبیعی بشر است که ممکن نیست فکر کنیم که امری فقط محدود به گذشته بوده است.» (حقوق طبیعی و تاریخ، لئو اشتراوس، نشر آگه، ۱۳۷۳)
حال باید پرسید که چطور وقتی «برهان تاریخ‌گرایان جاذبه‌ای» داشته که «پیشرفت دگماتیسم را... توجیه می‌کند»، می‌توانیم «از تاریخ‌گرایی به عنوان متحد و همدست در مبارزه بر ضد دگماتیسم استقبال کنیم»؟
تنها دلیل چنین امکانی ناتوانی مترجم در خواندن متن و نداشتن اندکی قوه‌ی تمییز است. ترجمه‌ی درست جمله‌ی اول این است:
«برهان تاریخ‌گرایی مقادیری صحت دارد که این صحت را می‌توان به‌راحتی ناشی از غلبه‌ی دگماتیسم در گذشته دانست.» یعنی دگماتیسم در گذشته غلبه داشته، اما آن‌قدر قابل دفاع نبوده که برهان تاریخ‌گرایی هم بر آن برتری داشته است. و دگماتیسم چیزی است که باید علیه آن حتی با برهان تاریخ‌گرایی هم هم‌دست شد و به همین‌خاطر باید «از تاریخ‌گرایی به عنوان متحد و همدست در مبارزه بر ضد دگماتیسم استقبال کنیم.»
ضمناً کاملاً پیدا است که این کتاب ویراستار داشته و باید از ویراستار کتاب قدردانی کرد، اما ترجمه‌ی بد، به‌خصوص ترجمه‌ی بد مشاهیر، را نمی‌شود تک‌تک با جملات متن اصلی تطبیق داد. این کار ترجمه‌ی دوباره است و از محدوده‌ی وظایف ویراستار خارج.
 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی