کتاب و مجله

نوشته‌هایی درباره‌ی مجله و کتاب

کتاب و مجله

نوشته‌هایی درباره‌ی مجله و کتاب

۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

نکته‌ای که داود فیرحی در این مصاحبه به آن اشاره می‌کند این است که زمانی برایش سوال شده بود آیا نصوص اسلامی ذاتاً حامی اقتدارگرایی هستند یا اینکه حکومت‌های اقتدارگرا از نص برداشت موافق خود می‌کردند. بعد می‌گوید فرهنگ مدینه و فرهنگ مکه با هم فرق می‌کرده است و فرهنگ مدینه حالت شورایی بیشتری داشته و حتی آیه‌ی «و امرهم شوری بینهم» در مورد اهل مدینه است، اما بعداً فرهنگ مهاجرین غلبه می‌کند و خلافت اقتدارگرا شکل می‌گیرد.

چیزی که توجه من را به خودش خیلی جلب کرده و دلم می‌خواهد با خواندن تاریخ اسلام اطلاعات بیشتری درباره‌اش پیدا کنم این است که حکومت حضرت رسول (ص) با حکومت امیرالمومنین (ع) کاملاً فرق داشته است. این نکته‌ای است که با باور به معصومیت ائمه، به آن صورت عوامانه‌ای که من از آن اطلاع دارم، نمی‌خواند. این ایده حتی در گفته‌های منتسب به مقام معظم رهبری هم نمود پیدا می‌کند، که کتابی منتشر شده به نام «انسان ۲۵۰ساله» و، با اینکه نخوانده‌امش و طبق گفته‌ی یکی از دوستان بیشتر کتاب‌سازی است تا کتاب و محتوای ارزشمندی ندارد و ناشر تاجرمآبانه دست به انتشار آن زده، از عنوان آن معلوم است که در بعد انسانی ائمه هیچ تفاوتی قائل نیستند و فکر می‌کنند که اگر به‌جای مثلاً امام حسین (ع) حضرت صادق (ع) در کربلا بودند، کار به همان ترتیب پیش می‌رفت. ممکن است مقام معظم رهبری یا علمای دیگر چنین اعتقادی نداشته باشند، نمی‌دانم. مساله باور عمومی است. همان باوری که فکر می‌کرد اگر اسلام پیاده‌سازی شود همه چیز گل و بلبل می‌شود. بی‌اعتقادی به تاریخ و اقتصاد و اجتماع و جریان‌داشتن و ثابت‌نبودن همه‌ی این‌ها است. درواقع اعتقاد به سلفی‌گری است: اینکه می‌شود به دوران سلف صالح برگشت.

لئو تولستوی در کتاب جنگ و صلح، فکر می‌کنم، چندین صفحه را به این نکته اختصاص می‌دهد که طراحان نبرد به بی‌عیب‌ونقص‌بودن نقشه‌های‌شان باور عمیق دارند و بعد که در عمل نقشه‌های‌شان شکست می‌خورد تقصیر آن را به گردن نیروهایی می‌اندازند که از نقشه‌ی دقیق آن‌ها موبه‌مو پیروی نکرده‌اند. «پیاده‌سازی اسلام» به آن صورت ساده‌انگارانه‌ای که مثلاً در بیانیه‌ی فدائیان اسلام در دوران اوج‌شان نمود پیدا می‌کرده (در کتاب جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی سیاسی ایران، اثر رسول جعفریان آن را خوانده‌ام) جوابگو نیست. مشکل این است که گویا چنین دیدگاهی در ذهن دست‌اندرکاران مذهبی فعلی همچنان نفوذ دارد و از تقدیسی که رهبری از نواب صفوی می‌کنند و از باور زیادی که ایشان به رهنمودهای کلی خود دارند همین نگاه برمی‌آید. شاید همین باور است که علیه بهره‌ی بانکی رگ گردن‌اش متورم می‌شود، اما به عواقب پایین‌آوردن آن حتی فکر هم نمی‌کند.

مساله این است که از حکومت حضرت رسول و امیرالمومنین نوستالژی‌ای در اذهان مانده که به نظر نمی‌آید چندان به واقعیت نزدیک باشد. نمونه‌اش برای من همیشه مساله‌ی خالد بن ولید بوده. خالد بن ولید سردار مشرکین در جنگ احد بوده و مسلمانان را شکست داده. بعداً مسلمان می‌شود و حضرت رسول او را به فرماندهی لشکر اسلام انتخاب می‌کنند و پیروزی‌هایی را برای مسلمانان به دست می‌آورد. نکته‌ی مهم در مورد او این است که یک بار پیامبر او را سراغ قبیله‌ای که مسلمان شده بودند می‌فرستند، اما او تعدادی از مردان آن قبیله را سر می‌زند. حضرت رسول «از کار خالد تبری جست» (اینجا)، ولی نه‌تنها او را اعدام نکردند که باز هم او را به فرماندهی لشکر مسلمانان انتخاب کردند (همان‌جا). این رویکرد کجا و آن رویکردی که در ذهن ما از حضرت امیر وجود دارد کجا.

پی‌نوشت: فکر می‌کردم قضیه‌ی سربریدن مردان قبیله و همبسترشدن خالد بن ولید با همسر یکی از آن‌ها زمان حضرت رسول اتفاق افتاده، ولی دیدم که در زمان حضرت رسول فقط قضیه‌ی سربریدن وجود داشته و همبسترشدن خالد بن ولید با همسر یکی از مسلمانانی که سرشان را بریده بوده مربوط به زمان خلیفه‌ی اول می‌شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۷ ، ۱۳:۱۴
طاها ربانی